گدا، سائل یا زورگیر؟

ساخت وبلاگ

امروز تو مترو با یه صجنه جالب مواجه شدم که میخوام اینجا ازش بنویسم

شاید همه توی زندگی گدا های زیادی دیده باشبم اما من امروز یه سکانس از گدایی دیدم که گرچه نو نبود اما جالب بود و واقعا ارزش پردلختن داره.

گدا های زیادی رو دیدیم که میان کنار خیابون یا تو مترو گدایی میکنن.

گدایی چمد نوع داره:

نوع اول کنار خیابان ها میشینن و با عجز و شیون سعی میکنن ترحم بخرن و کمی پول از رهگذرها کاسب بشن.

نوع دوم اون نوعیه که کنار خیابون میشه، به جای عجز و شیون شروع به نواخت گیتار و تنبک میکنن و این سبک از کاسبی گدایی رو پیشه کردن.

نوع سومی هم وجود داره که کمی مدرن تره و توی کشورهای اروپایی و علی الخصوص آمریکا مرسومه.

گدایی به سبک " سیلورمن ها" اینطوریه که شما کل لباس هات رو با اسپری های مخصوص نقره ای رنگ میزنی و میری مثل مجسمه کنار خیابان می ایستی و هر کسی رد شد اگهسکهای برات انداخت، دکمهضبط کنار دستت رو میفشاری تا یک صوت "گاد بلس آمریکا"ی معروف و مختص این سیلور من ها از ضبط صوت پخش بشه.

این روش ها هر کدوم مزیت ها و معایبی برای خود فرد گدا و اجتماع دارن که نمیخوام بهشون بپردازم.

حالا میرسیم به مشاهدات امروز من.

من با یه هندزفری به گوش داخل مترو بودم که یهو یه پسر بچه وارد مترو شد و با تنبک کوچیکی که در دست داشت شروع به نواختن کرد.

اولش بی اهمیت بودم اما وقتی دیدم بعضی حضار دارن لبخند میزنن کنجکاو شدم که چی میگه. داشت یکی از آهنگ های معردف رو مسخره میکرد کهیه تیکه اش میگفت: "با موتور داداشم، مزاحم دخترا شم"

خلاصه بعضی مردم به خاطر اینکه خنده ای روی لبشون نشونده بود مبالغی پول بهش دادن تا این سبک از گدایی که شباهت به نوع دوم داره هم به سرمنزل مقصودش برسه.

اما نکته جالب ماجرا از جایی شروع شد که خوانندگی پسرک تمام شد و میرفت جلوی مردم و به زور ازشون پول میگرفت.

یکی یه هزار تومنی بهش داد، بهش توپید که آخه این پوله؟

بعد رفت جلوی یه پسر جوونی وایستاد و به زور خواست ازش پول بگیره.

بنده خدا وقتی دید دست بردار نیست، برای اینکه دست از سرش برداره کیف پولش رو درآورد و نشونش داد که هیچ پولی داخلش نبود.

پسرک گدا بهش گفت: عیب نداره کارت بکش برام.

پسرک کارتخوان نداشت اما رفت از یکی از فروشنده های محترم داخل مترو کارتخوان گرفت و آورد تا این آقای جوان براش کادت بکشه و اون پولسو از اون فروشنده بگیره.

خلاصه خیلی ناراحت شدم، داشتم دزدی آشکار رو توی روز روشن میدیدم. زور گیری اراذل و اوباش رو که نه. اما زورگیری یه پسربچه ۷-۸ ساله رو به وضوح میدیدم.

دلم نیومد کاری کنم که پسرک اذیت بشه یا خدای ناکرده جلوی جمع زیر سوال بره.

اما خواستم اینجا بنویسم که این کار دزدیه آشکاره و در نهایت تخم مرغ دزده که شتر دزد میشه.

میخوام نتیجه بگیرم که بهتره توی اینطور مواقع به اینطور افراد کمک نکنیم تا رویه اشوم رو عوض کنن.

میترسم از روزی که این افراد تبدیل به زورگیرهای کمار خیابون بشن که حتی به ناموس مردم هم رحمی نمیکنن.

بهتره از اون کسانی که فروشندگی میکنن حمایت کنیم تا هم فرهنگ گار و تلاش جا بیوفته و هم گدایی بدون کار کردن ریشه کن بشه.

مثلا من خودم اگه ببینم یکی کنار خیابون جوراب، دستمال کاغذی یا هرچیزی میفروشه سعی میکنم به اندازه مقدوراتم خرید کنم تا این افراد از سود هرچند ناچیز فروشندگی بهره مند بشن.

این روش بهتری برای کسب درآمده تا گدایی.

امیدوارم بتونیم به فرهنگسازی این موضوع کمک کنیم.

هرگونه کپی برداری و استفاده از این متن در راستای افزایش سطح فرهنگ جامعه هم کاملا آزاده.

موفق باشید عزیزان

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 0:31 توسط mmb_hand  | 

بیانیه 96...
ما را در سایت بیانیه 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmbhand بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 11:33